خداحافظ

ساخت وبلاگ
ساعت حدود ۸ می ایم بیمارستان،دفتر ریاست، نامه ای برای درخواست تسویه حساب به خدنات میدهم تا وقتی ندیر آمدربه او بدهند

ویزیتهای صبح، تا پرونده ها را کامل کنم، حدود نه و نیم است

می آیم اتاق عمل

امروز صبح تا شبم، روز اخر است،

شش تا لوزه 

یه رینو

جااندازی فک

ترمیم زخم لب

ترمیم پارگی مزمن لبول گوش

یه بوتاکس

یه ویزیت اورژانس

به راهنمایی دکتر متخصص بیهوشی یه بیمار را عصر کنسل کردم، چون شاید دیروقت شب عمل شود و خطرات بی توجهی همراهان موقع خواب تهدیدش کند.

نهار و شام در اتاق عمل

چند عکس یادگاری که اگر کسی در مورد شهر ل حرف زد، تصویر زیبایی در ذهنش مجسم کنم

بالخره ساعت حوالی یک امروز بیست و سوم شهریور نود و هفت میرسم به یک زمین صاف که پایم را رویش دراز کنم و بگویم این قسمت از زندگی در ل انگار با همه شیرینی ها و تلخی ها و تجربه هایش دارد تمام میشود

چقدر دوست دارم اسمشان را بنویسم و تشکر کنم از محبت این پرسنل که حتی بی رحمهاشان هم در سختی ها دلسوز مردمش بودند، به رزمندگانی در جبهه ای به نام بیمارستان شهدای ل

سیستمشان و بنیانشان پرقدرت نمی نمود اما نیت خوب و روح پرکار خیلی هاشان این را جبران میکرد

به امید افق های روشنترتان

خانوم دکتر...
ما را در سایت خانوم دکتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ims2001o بازدید : 258 تاريخ : يکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت: 10:30